بازی و سرگرمی این وبلاگ هر هفته مطلب جدیدی داره. |
||||||||||||||||
یه سوال ذهن منو مشغول کرده .
.
یکی میره به شیرینی فروشه میگه این شیرینی کشمشیا چرا توش کشمش نیست؟ یارو میگه شما شیرینی ناپلئونی میخرین لای هر کدومش ناپلئونه؟ . .
.
کاش یکی بود که توی کوچهها داد میزد: خاطره خشکیه، خاطره خشکیه اونوقت همه خاطراتتو،همونایی که ارزش گرفتن دمپاییِ پاره هم ندارن میریختم تو کیسه و میدادم بهش و میرفت ردِ کارش . .
.
اونقدری که من بالش زیر سرمو تا صبح میچرخونم، اگه به جاش توربین بود میتونستم برق کل روستاها رو تامین کنم! . .
.
یکی از بزرگترین لذتهای دوران کودکیم این بود که دستمو تا آرنج بکنم تو کیسه برنج! آی حال میداد. . .
.
اینایی که با یه جمله مسیر زندگیشون عوض میشه، فرمون زندگیشون هیدرولیکه فک کنم . .
.
«شام چی درست کنم؟» اولین جمله مامانم در حین جمع کردن سفره ناهار . .
.
بابابزرگم لپ تاپم رو دیده میگه چندتا قُوّه میخوره؟! . .
.
همه نیمه گمشده و مکمل شونو پیدا کردن ،ما هنوزمتمم مون روهم ندیدیم! به ۳۰ درجه هم راضی شدیم دیگه! نبود؟ یه ۱۰ درجه … !؟ . .
.
پسورد وایرلسمو دو روزه عوض کردم کلا محبوبیتمو تو همسایهها از دست دادم! یکی یکی سرد و سردتر میشن. نگرانم دسته جمعی یه حرکتی بزنن. امروز یکیشون بلند به اون یکی میگفت نامرد نذاشت فیلممو کامل دانلود کنم! . .
.
تو صف نون بودم دیدم دوتا پسر هفت هشت ساله سر نوبت با هم بحث میکردن. اولی: برو بابا! دومی: به من نگو بابا به من بگو عمو، وقتی میگی بابا من نسبت بهت احساس مسئولیت پیدا میکنم! . .
.
فکر کنم دارم بابا میشم … الان چند شبه بیدار میشم کولرو خاموش میکنم! . .
.
هر وقت احساس کردی خیلی بالایی چند تا نارگیل واسه من و بچهها بنداز پایین! . .
.
یه زمانی وقتی به رفیقت فحش ناموس میدادی حکم مرگتو امضا میکردی، الان میزان صمیمیت و رفاقتتو نشون میدی. . .
.
ضربه روحی که یخچال خالی به من وارد میکنه، عشق دوران جوونیم نتونست وارد کنه. . .
. - یارو دو دقیقه پیش زنگ زده خونه به جای اینکه من بگم شما، اون میگه شما؟ منم گفتم ببخشید اشتباه برداشتم! - یه روز رفتم شلوار بخرم فروشنده یه شلوار آورد خوب نبود. گفتم این خیلی خزه، مگه اسکلم اینو بپوشم؟ - بزرگترین مقامیکه تا امروز بهش رسیدم وقتی بود که دبستان میرفتم و مامور آبخوری شدم. - آیا میدونین اولین کسی که عبارت «مردا همه مثل همن» رو به کار برد، یه زن چینی بود که شوهرشو تو بازار گم کرده بود؟ - اگه قراره با دمپایی ابریِ خیس تو دهنِ کسی زده بشه، اون کسی نباید باشه جز پسری که با صدای بچگونه حرف میزنه! - پسرخالم کلاس دوم تو امتحانشون یه سوال داشتن که گفته بود: آیا میدانید رود هیرمند به کدام دریا میریزد؟ اینم نوشته بود: بله میدانم! - به کافه چی گفتم همان همیشگی … - پسرا هجده ماه میرن خدمت، اندازه ۱۸ سال خاطره تعریف میکنن! لامصبا همشونم قهرمان پادگان بودن. - خیلی پیش اومد خودمو به سرماخوردگی زدم که مدرسه نرم … اما من هنوز موندم اون دکتری که منو معاینه میکرد و میگفت: مریضی و چند جور قرص و دوا مینوشت تا خوب بشم، مدرکشو از کجا گرفته بود! - آخه من نمیدونم این W چیه تو لغات این دهه هفتادیا و هشتادیا … مینویسن …ba W she, a Wre, ba Wba کی مدرسهها باز میشه راحت شیم - معلوم نیست این درس عبرت چند واحده، لامصب تموم نمیشه - از کلید محترم «پ» در کیبورد میخواهیم یه جارو مشخص کنه واسه خودش و همیشه همونجا بتمرگه که تو هر کامپیوتری جاش عوض نشه - ولی خداییش بیاییم ظاهربین نباشیم . بعضیا ممکنه در ظاهر بی شعور به نظر بیان اما وقتی باشون میگردیم و بیشتر میشناسیمشون میبینیم که باطنن هم بی شعورن! - وقتی پشت آیفون میپرسیه «کیه؟» ۹۵ درصد مردم میگن «باز کن»، ۵ درصد باقیمونده هم میگن «منم» - یکی از اشتباهاتمون اینه که گاهی کسایی رو تو زندگیمون راه میدیم که تو طویله راهشون نمیدن - خیلی دوست دارم یکی از استادام رو در حال خنده تو خیابو ببینم، برم پیشش بگم «چیز خنده داری هست بگو ما هم بخندیم!» - خوش به سعادت این نسل جدید که کلی سرگرمیدارن. والا سرگرمینسل ما یه چرخ گوشت بود که دستمون رو میکردیم توش دستمون تا زانو قطع میشد! بعدش کانال پنج برنامه در شهر نشونمون میداد کلی حال میکردیم - آی فون ۵ هم اومد و تو نیومدی، خاک بر سرت - تو خیابون یه تصادف شده بود. همه جمع شده بودن. منم برای اینکه صحنه رو از نزدیک ببینم از اون ور داد زدم گفتم «برید کنار، برید کنار من پدرشم» وقتی که رسیدم دیدم اونی که تو خیابون افتاده الاغه! - سالها گذشت و گذشت و گذشت و ساندیسها کماکان تولید شدند و تولیدکنندگان نوشتند از «اینجا» باز کنید و مردم همچنان از «آنجا» باز کردند! - اینایی که از پاییز بد میگن، بعدازظهرای پاییزی نرفتن تو حیاط خلوت بشینن، یه استکان نسکافه بخورن که بفهمن پاییز یعنی چی - طرف شش ماهه دماغشو عمل کرده هنوز چسب میزنه! اینا همونان که برچسب تلویزیون و مایکروفر و پلاستیک صندلی ماشیناشون رو نمیکنن - ترسناکترین لحظه دنیا لحظه ای که سوار یه تاکسی خالی میشید و راننده دیگه مسافری سوار نمیکنه. حتی مسافرایی که هم مسیر شما هستن! - ته دیگ طلایی رنگ خوشمزه هم نشدیم دو نفر سرمون دعوا کنند. شلغم نشدیم یکی کوفتمون کنه خوب شه. ویرگول هم نشدیم هر کی بهمون رسید مکث کنه. بچه مردم هم نشدیم ملت ما رو الگوی بچههاشون قرار بدن. قره قوروتم نشدیم دهن همه رو آب بندازیم - هیچ لذتی بالاتر از این نیست که یه تیکه از سرعتگیر کنده شده باشه و آدم بتونه دوتا چرخ ماشینشو از اونجا رد کنه - غیرممکنه توی مدرسههای اینجا درس خونده باشی و این جمله رو نشنیده باشی: «ببینید همه تون صفر بشین، یه دوزاری از حقوق من کم نمیکنن، همه تون ۲۰ هم بشید یه دوزاری به حقوق من اضافه نمیکنن!» - یه همسایه پیری داریم، کلیپ کامران و هومن و دیده میگه چقدر این زن و شوهر بهم میان! - اگر زنها دنیا رو میگردوندن هیچ جنگی وجود نداشت فقط چندتا کشور با هم قهر بودن و حرف نمیزدن! - حساب کنید قیافه دخترای دوران حافظ و سعدی چه جوری بوده که خال کنج لب یار آپشن محسوب میشده! - این یکی رو هیچ وقت نفهمیدم واسه چی یاد گرفتم. میخوام بدونم کسی هست «ب.م.م» و «ک.م.م» (ریاضی) در طول زندگیش به دردش خورده باشه؟ - اتاقمو تمیز کردم هر چی بشقاب و دستمال کف اتاق بود بردم. حالا نیم ساعته دوتا هسته میوه تو دهنمه جایی ندارم بندازم - پیر شدم آخرش نفهمیدم کاربرد مداد سفید تو جعبه مداد رنگی چی بود - به یک کبری جهت پاره ای از تصمیمات نیازمندیم - شبا وقتی سوار تاکسی میشم به این فکر میکنم که مثلا رمز عابربانکمو چی بگم به راننده یا اگه پیچید تو فرعی چجوری در ماشینو باز کنم بپرم بیرون - این روزا آدم جرات نداره با یکی درد دل کنه. یارو تا بهت ثابت نکنه از تو بدبخت تره ولت نمیکنه - از مزخرف ترین اتفاقات نصفه شبا، این صدای شکسته شدن قولنج وسایل خونه ست. مخصوصا تلویزیون و وسایل چوبی هی شبا قولنج شون میشکنه، آدم لوزالمعده اش میاد تو حلقش! - ماکارونی عزیز - نسل ما جوراب زنونه مشکی آویزون به شیر حموم دیده - میخوام گلکسی نوت بخرم، نه به خاطر امکاناتش، نه به خاطر کیفیتش بلکه به خاطر سایزش. آخه تنها گوشی موجود دربازاره که از سوراخ توالت رد نمیشه! یعنی عمرا بیفته توی چاه - این آینه آسانسور معلوم نیست چه نیرویی توش نهفته که آدمو وادار به شکلک درآوردن میکنه - وراثت چیزی است که وقتی بچه تون از خودش نبوغ در میکنه بهش اعتقاد پیدا میکنید. - کاش میشد فهم و شعور را سهمیه بندی کرد. حداقل بعضیها ماهی ۶۰ لیتر شعور بهشون تزریق میشد. - سوالات رایج مربوط به موبایل:
آخرین مطالب پيوندها ابتدا ما را با عنوان بازی و سرگرمی لینک کنید سپس لینک خود را ثبت کنید!
|