بازی و سرگرمی این وبلاگ هر هفته مطلب جدیدی داره. |
||||||||||||||||
من درس ریاضیم خیلی خوبه و همیشه بیسته! علومم هم همیشه بده. منو دوستم کریمی تصمیم گرفتیم من به اون ریاضی و اون به من علومو تقلب بده! بعد امتحان دوممون که ریاضی بود فک کنم بهش 5 نمره تقلب رسوندم. امتحان بعدی قریشی (که رو صندلی تکی نشسته بود البته ما هم بقل دستی نداشتیم) جلو سریمون اعتراض کرد که من (منظورم از زبون قریشیه) دست چئیم و سخت دست چئمو ببرم راستم! بعد جای قریشی (رتبه ی تقریبا آخره) کریمی نشست! بعد منم نتونستم علومو از کریمی تقلب بگیرم ولی قریشی سر منو خورد انقد گفت سوال فلانی. من تو امتحان هر سوالی رو بلد نبودم ۲ نمره داشت هر کودومو بلد بود ۲۵ صدم نمره! شما اینطوری نبودید؟ از چی بگــــم برات ؟ شاید قصه دوس داری / قصهء امتحان تو دانشــگاهِ روستایی
اگه قصه تلخه ، مثه چایی تو استکانِ / بد ترین جای دنیا ، سالنِ امتحانِ که نشستند مثه بُــز و هی میگن کاشکی / یه مراقبِ خوب جای این لجن داشتیم رضا برگـشــت ، از بغلی جوابِ گرفت / یهو مراقب پرید روش تقلبو گرفت اون مراقـبِ بد ، با داد و فریاد گفــت / زود برو بیرون ، ولـی دَرَم قفل بود … بدبخــــت شدم ، تقلبُ گرفت ازم ایـــــزد / ای کاش جای گرفتنش، یکم منو میزد اون دانشجو مُـــرد ، در راه کلاسـی که / مراقبـش دل نداره ، مثـه پلاسـتیکه اصَـن سیـنگل میخواد، دفتـرو کتابُ ببـنده / دیگه درس نمیخونه، میگه مدرک کیـلو چنده از چی بگـــــــــم؟ استادی که خیلی خوشگله / یا جوابِ ســؤالی که خیلی مشگله؟ یا اون مراقـب که تقـلـبُ هی کِــــــش بده / دم میخواد با خوار مادرش وفقش بده هی گفت جاتُ عــوض کنُ من حوصله کــردم / تـــو سالن امتحانات یه مُدلِ برده ام یـهـو دیـدی برگـهء امتــحانُ ذره ذره کــردمُ / کارِ خودمــو خودشــو یه سَــــره کردم
خواهرم 15 ساله ام نمونه سوالات خودشو داد به من گفت اگه تونستی حل کن! گفت اینا آسوناشه تازه! منم حل کردم تا چشش دراد! آخرین مطالب پيوندها ابتدا ما را با عنوان بازی و سرگرمی لینک کنید سپس لینک خود را ثبت کنید!
|